شاملو چیزی حدود سیزده سال پیش، در دانشگاه برکلی سخنرانی می کند که بعدها عنوان «نگرانی های من» را به خود می گیرد که در گرد و غبار تبلیغات این سال های اخیر بیش تر به ناسزاهای شاملو به فردوسی، به شاهنامه، به فرهنگ «پارسی»، زیر پا گذاشتن ارزش های ملی و ... تغییر نام داده است؛ شاملو آماج حملات قرار می گیرد. فرصت طلبانی چون عطاا...مهاجرانی تسویه حسابهای فکری،ایدئولوژیک،ادبی و غیر ادبی خود را با لجن پراکنی به این مرد بزرگ به اوج می رسانند (نگاه کنید به کتاب گزند باد از همین شخص) و در حرکتی کودکانه فردوسی و <<شاه>>نامه اش که در اول انقلاب قرار بود به دست خلخالی نبش قبر شود و نابود گردد؛ بار دیگر با رستم و سهراب به میان کتابهای درسی راه می یابد. متن کامل سخنرانی هرگز در ایران چاپ نمی شود و فقط تکه هایی از آن جهت معرفی شاملو به عنوان دشمن عظمت چندین هزار ساله بیان می گردد. حتی استادانی که آن زمان در مجله آدینه قلم می زدند در صف مخالف ایستادند و کسانی که وی را استاد شاملو خطاب می گردند سکوت اختیار کردند، و شاملو تنهای تنها... سخنرانی که می بایست ماندگار شود همانجا دفن می گردد و همزمان شاملو به محاکمه کشیده می شود و با رذالت محض در لجن برنامه هایی چون هویت تخریب و ترور شخصیت می گردد.امروز دیگر آن مرد بزرگ در میان ما نیست ولی ماندگاری سخنش در عصر قحط الرجال ما هر روز بیشتر از روز قبل مشخص می گردد...
در بخش بعد به چکیده سخن شاملو درباره تحریف تاریخ به دست فردوسی می پردازم. باربد شمس
|