دیدن در تائو
یه انسان فرزانه در تائو،مثل نوزادها دنیا رو می بینه. براش فرقی نمی کنه که داره به دیوار نگاه می کنه یا کوه یا یه زن رو یا یه صحنه آتشفشان رو، اون فقط می بینه و نقش تصویرها روی ذهنش مثل تصویر توی آینه است. تصویر هیچ چیز روی آینه اثرش نمی مونه. اون ها با چشماشون دنیا رو  به صورت یک کل یک پارچه می بینه که انفکاک نا پذیره. دید چنین آدمی از نوع دید محیطی هست نه دید مرکزی.
وقتی ما به چیزی نگاه می کنیم اون جسم در دید مرکزی ما واقع میشه ولی همه خوب می دونیم که به جز اون جسم چیزهای دیگه ای هم توی میدان دیدمون هست که به اون دیدن محیطی میگن. دید محیطی خیلی شفاف نیست و همه چیزا در اون میدان دید بدون تمایز و انفکاک - بر خلاف دید مرکزی- دیده میشن. بهترین مثال برای این که بدونید من از چه جور دیدنی حرف می زنم به یاد بیارید وقتی صبح از خواب پامیشین و هنوز هشیار نیستید! به همون گنگی! چون در اون لحظه بدون هیچ تفکری این کار رو می کنید.

از طرف بابک  در ساعت ۹:۰۰ صبح